loading...
♥ عــــــاشقان رمــــــان ♥
bahar بازدید : 176 چهارشنبه 14 آبان 1393 نظرات (0)

الهام

ساحل با حرص:الهام سریع.من سه ساعت زنگ زدم بعد میایم تازه خانوم از خواب ناز بیدار شده .

من:ساحلی کمتر حرص بخور چاق میشی 

ساحل: الهام میام موهاتو از ریشه میکنم ها 

فاطی :الی سریعتر 

صدف:راست میگن الی سریعتر

من:باش

نگاه اخر رو از تو ایینه به خودم انداختم.

شلوار و مقنعه شکلاتی رنگ .کتونی و مانتو سیاه هوم خوب شدم بویم پایین

اولالا اینا چقدر خوشتیپ شدن 

خوب بریم سراغ تیپ ها

ساحل:یه مانتو و کتونی قرمز و مقنه و شلوار سیاه 

فاطمه:اونم رنگش مثل ساحل بود اما مدلش فرق بود 

صدف :یه مقنعه و شلوار سیاه کتونی و مانتو سفید

یه دفعه هر سه شون گفتن : خوردمون

من:ایش

به سمت ماشین ساحل رفتیم کمری بود 

نشستیم پیش به سوی دانشگاه. 

خوب من الهام راد فرزند مجتبی راد هستم 

قدم متوسط.چشماش خوشگل ویه رنگ بین ابی و سبز.اندامم همه میکن خوبه .اه چرا دارن اینجوری نگام میکنن.نگاهیی به دور و ورم کردم اه ماکی رسیدیم دانشکاه. میدا شدیم هرسه شون زدن پس کلمو منو با دهن باز ول کردن

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 56
  • کل نظرات : 72
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 371
  • آی پی امروز : 29
  • آی پی دیروز : 41
  • بازدید امروز : 71
  • باردید دیروز : 100
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 71
  • بازدید ماه : 2,397
  • بازدید سال : 8,616
  • بازدید کلی : 226,620
  • کدهای اختصاصی
    کسب درآمد از پاپ آپ دانلود بازی کامپیوتر PC روز بخیر شب بخیر