با تو آغاز نکردم که روزی به پایان برسانم.
عاشقت نشدم که روزی از عشق خسته شوم.
با تو عهد نبستم که روزی عهدم را بشکنم.
همسفرت نشدم که روزی رفیق نیمه راهت شوم.
همنفست نشدم که روزی عطر نفسهایم را از تو دریغ کنم.
و با یاد تو زندگی نمی کنم که روزی فراموشت کنم.
با تو آغاز کردم که دیگر به پایان نیندیشم.
عاشقت شدم که عاشقانه به عشق تو زندگی کنم.
با تو عهد بستم که با تو تا آخرین نفس بمانم.
همسفرت شدم که تا پایان راه زندگی با هم باشیم.
همسنفست شدم که با عطر نفسهایت زنده بمانم.
و با یادت زندگی می کنم که همانا با یادت زندگی برایم زیباست.
همچنان لحظات زیبای با تو بودن می گذرد
از آغاز تا به امروز عاشقانه با تو مانده ام
ای همسفر من در جاده های نفسگیر زندگی.
اگر در کنار من نباشی با یادت زندگی می کنم
آن لحظه نیز که در کنارمی با گرمی دستهایت
و نگاه به آن چشمان زیباست زنده ام.
ای همنفس من بدون تو این زندگی بی نفس است
عاشق شدن برایم هوس است و مطمئن باش این دنیا برایم قفس است.
با تو آغاز کرده ام که عاشقانه در دشت عشق طلوع کنم
طلوعی که با تو غروبی را نخواهد داشت.
و همچنان لحظات زیبای با تو بودن می گذرد
لحظه هایی سرشار از عشق و محبت.
با تو بودن را می خواهم نه برای فرداهای بی تو بودن.
با تو بودن را می خواهم برای فرداهای در کنار تو بودن.
با تو بودن را می خواهم برای فرداهای عاشقانه تر از امروز.
پس ای عزیز راه دورم با من باش
در کنارم باش و تا ابد همسفرم باش.
درباره :
شعر ,
امتياز : |
|
نتيجه : 0 امتياز توسط 0 نفر مجموع امتياز : 0 |
|
بازديد : 1